دنیای این روزای من...

مهمون حرفای دلم هستی ... واقعیت درونم رو اینجا مینویسم...برای عبور از اون کاملا آزادی... خوش اومدی رفیق.

دنیای این روزای من...

مهمون حرفای دلم هستی ... واقعیت درونم رو اینجا مینویسم...برای عبور از اون کاملا آزادی... خوش اومدی رفیق.

تجربه ی تلخ روزای تلخ...




تا حالا پیش اومده هرصدا و سایه ای تنت رو بلرزونه؟


تا حالا پیش اومده هر حرف با منظور و بی منظوری، دلت رو بشکنه؟


اگه پیش نیومده...خدا کنه هیچ وقت چنین روزهایی رو تجربه نکنید.



که عاجزترین اعتراف زمینم...


در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره، روح آدم را در انزوا می خورد


و می تراشد. این درد ها را نمی شود به کسی اظهار کرد .


" صادق هدایت"

 

اون زمون ها که دنیا مال من بود، هر وقت این جمله بوف کور رو می خوندم


با خودم می گفتم آدم اگه آدم باشه برای هر دردی به فراخور اون درد، همدم


و هم صحبتی می تونه پیدا کنه.


این روزها که دنیا مال من نیست. این زمان که با هر فشار عصبی حس میکنم


دارم از درون متلاشی میشم، دیگه به این حرف اعتقادی ندارم.


با اینکه مهربون های زیادی در اطرافم هستند،


 اما دردهایی دارم که به هیچ کس نمی تونم اظهار کنم.


این دردها نه مشکلات مالی هستند


نه بیماری جسمی و یا عشق و عاشقی.


(که خودشون برای خودشون یه عالمه دردن)،


این ها فقط درد هستند... درد...


دردهایی دارم که اگه به هر کی بگم  نمی تونند علاجی پیدا کنند...


سنگ صبور هم برای درد دل نمی خوام که خودم سنگ صبور همه هستم.



هیچ کس نمی داند


برای نوشتن همین چند خط ساده


خودکار چه دردی کشیده است.