زیبا
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید
دلتنگی مرا
زیبا
هنوز عشق
در حول و حوش چشم تو می چرخد
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را
با من بگرد
یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دل ها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت
در تندباد عشق نلرزد
زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را
احساس می کنم
آنگونه عاشقم که نیستان را
یکجا هوای زمزمه دارم
آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است
زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم.
از : محمدرضا عبدالملکیان.
این منم یک زن تنها...
میخورم یک تنه غمها..
عمری مثل یه خیابون ...
الانم یک تن تنها!
...خواستم ادامه بدم اما هرچی بیشتر از خیابون شدن جنگلهای بکر مینویسم بیشتر غمم میگیره..عذر میخوام..
ماها یه تصویر زیبا بودیم که برای راحتی تردد اونا ..تبدیل به یه جاده شدیم..
سلام
زنی بر آستانه ی فصلی سرد.....
عجب ... زیبا نوشتین خیلی.