دنیای این روزای من...

مهمون حرفای دلم هستی ... واقعیت درونم رو اینجا مینویسم...برای عبور از اون کاملا آزادی... خوش اومدی رفیق.

دنیای این روزای من...

مهمون حرفای دلم هستی ... واقعیت درونم رو اینجا مینویسم...برای عبور از اون کاملا آزادی... خوش اومدی رفیق.

ای دیریافته با تو سخن میگویم...*



تفسیر آزاد ) ............................


کتاب نوشت )

" وقتی در حالت بی پناهی یکی با مشت توی سر آدم می کوبد

سه حالت پیش می آید:

اول این که اگر زورت رسید در جا همان مشت را با یک پس گردنی

و احتمالا دو سه تا بد و بیراه سجاف کنی و بدون نگرانی از عاقبت کار

حواله اش کنی،

دوم این که اگر زورت نرسید تحمل کنی یا بگذاری برای بعد که تلافی

کنی ولی خودت بدانی که این مشتی که خوردی حق تو نبود

باید بعدا که توانستی به نحوی جبران خسارت را بکنی

(یعنی عاقلانه ترین راه)

سوم این است که از شدت ضعف و زبونی کم کم باور کنی

این نره شیری که به تو مشت زده حق طبیعی و خدادادی اش بوده

و سکوت هم حق تو و این دست تقدیر بوده است

که این رابطه را بین شما دو نفر ایجاد کرده.

حالا اگر محبت کرده و این را کمی آرامتر زده زهی سعادت

این دیگر از بزرگواری خود آقای زننده است.

باور کردنش مشکل است ولی خوانندگانی که خدای ناکرده تجربه

در بند بودن را دارند می دانند که گاهی زندانی از شدت ترس از

زندانبان خشن،ناخود آگاه با او یک رابطه عاطفی برقرار می کند.  " **


پ.ن) خوندن این مطلب... یه خاطره ی تلخ قدیمی رو واسم زنده کرد...

تحمل آزار و عذابی که باورم شده بود مستحقش هستم

و دچار سکوتی آبرومند ولی کشنده...

برقراری رابطه ی به ظاهر دوستانه اما زجرآور...

گریزانم از تکرار این خاطرات تلخ....

اما انگار گاهی لازمه...

لازمه تکرار شه...




* عنوان پست از شاملوی عزیز

**حسن نراقی در جامعه شناسی خودمانی



نظرات 9 + ارسال نظر
من ودفترم شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:23 ق.ظ http://daryayeehsas.blogsky

رویاها نیز پیر می ‌شوند
اما کشان کشان و پیوسته
پیش می‌آیند
پا به پای من
که از دیرباز
دست در دست‌شان داشته‌ام.
از ما کدام‌ یک پیش‌تر از پای خواهیم افتاد
رویاها
که سایه‌‌ام می‌انگارند؟
یا من
که واقعیت‌شان پنداشته‌ام؟

باشماق شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ

من راه سوم را می پسندم که خطرش کمتر است
پ . ن به چه معنی است ؟

سلام بزرگوار
راه سوم یعنی همین درد که میکشد ما را...
پ.ن یعنی پی نوشت به منظور توضیح روی متن.. به نظرتون اشتباهه؟

باشماق یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 ق.ظ

نه من معنی اونو نمی دونستم
از توضیح شما ممنون

خب پ.ن یه چیز قراردادیه و خیلی هم درست نیست...
شما بزرگوارید.

یک مادر دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ب.ظ http://formyboy.blogsky.com

سلام عزیزم
ممنون که اومدی و بهم سر زدی
خیلی خوشحالم کردی که اومدی
عیدتون هم مبارک

سلام مادر مهربوون
ممنونم از حضورتون.
عید شما هم مبارک.
3>

ری را سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ب.ظ

سلام.


چه خبر ؟ خوب هستین؟! خبری نیست ازتون...دیگه به من سر نمی زنین؟ کجایین

زهرا م چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ http://zkh.blogsky.com

سلام با تشکر از اینکه بهم سر زدی قشمتی از وبلاکت خوندم به نظرم رنج زیادی کشیدی امیدوارم از این به بعد سعادت وخوشی وارامش بسراغت بیان

من ودفترم پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ق.ظ http://daryayeehsas.blogsky

حرف آخر
یا
روز آخر
دیگر چیزی نمانده‌ است.
چیزی به روز آخر
یا
حرف آخر
یا..
آخرین روز دیروز بود
روزی پیش‌تر
یا
روزی از همان روزها
زمین خلاف عقربه‌های ساعت می‌چرخد
یا
ساعت خلاف گردش چشم
یا..
سرعت عمر
سرعت نور بود و
ما قرن‌ها پیش خاموش شدیم.
امروز تنها
تلألویی از خاطرات خویشیم.
این شعر
شعری برای مردگان است
که مردان‌شان
از فرط تنهایی
بر دنده‌ی چپ پوسیده‌ی خود دست می‌کشند
و زنان
با حدقه‌های خالی
به غلاف مار چشم دوخته‌اند.
زمین خلاف گردش آسیاب چرخید
نوبت ما دیروز بود
روزی پیش‌تر
یا
روزی از همان روزها
لحظه‌ای خالی
یا
خلأ زمان
حرفی بی‌حرف
یا..
سکوت
فرقی نمی‌کند
مهم چیزی بود که بود
یا
نبود
نیست
یا..
مهم اتفاقی بود
که افتاد
یا
نیفتاد
نمی‌افتد
یا..

شنگین کلک جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:11 ب.ظ http://shang.blogsky.com

درود
عجب رابطه عاطفی غریبی
اما وقتی خوب فکر میکنی انگار درست است
این هم نوعی رابطه عاطفی محسوب می شود
و شاید در درازمدت اصلا شروع آن و علت وجودی اش
از یاد ها برود

هدیه شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 ب.ظ http://yousoffe.blogfa.com

همون اولیه از همه دقیق تره قانون سیم نیوتن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد