-
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای... *
جمعه 9 خردادماه سال 1393 11:18
احساس رقابت ، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آن که دو انگشت بر او باشد، انگشت برمی دارم. رقیب ، یک آزمایشگر حقیر بیشتر نیست. بگذار آنچه از دست رفتنی است از دست برود.** O>O><O><O<O حس و حال نوشت ) سگ دو میزنم ... پس هستم. احمقانه ست اما به طرز عجیبی دلم...
-
سردی آغوش تو!
دوشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1393 23:22
من روی زمین های سرد بسیاری به خواب رفته ام. زمین بیمارستان ، زمین بازداشتگاه ، و حتی زمین سرد خانه کوچک خودم ! اما ... باور کن روی هیچ کدامشان، به اندازه آغوش بی تفاوت تو یخ نکـرده بودم !!! * ........................... * میلاد تهـرانی
-
نه من خانه ای ندارم...سقفی نمانده است.*
دوشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1393 21:54
من آدمِ نرفتن ام آدمِ دوست ماندن یا اصلن آدمِ دیر رفتن ام خیلی دیر .. اما وقتی برم دیگر آدمِ برگشتن نیستم. آدمِ مثل قبل شدن نیستم. باور کن ! ** .......................... پ.ن1) فکر میکنم بهتره آدم حد وسط نباشیم... یا صفر یا صد... اگه واسه کسی هستیم بی دریغ باشیم و اگه نیستم ادعایی نداشته باشیم... پ.ن2) خیلی سخته زمان...
-
شروعِ فصلِ بی رحم تنهاییست...
شنبه 6 اردیبهشتماه سال 1393 20:01
هوا آن سوی چشمانم بارانیست، سکوتم تحفه رنجی پنهانیست به شب آغشته می ماند خورشیدم، فرازِ تپه ای ماهی پیدا نیـست صدایی از درون با من می گوید، شروعِ فصلِ بی رحم تنهاییست* OoOoOoOoO * بخشی از ترانه ی"کلاغ" از آلبوم "باران تویی" کاری از چارتار عزیز
-
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم...
شنبه 30 فروردینماه سال 1393 19:24
در محضر عرش کبریایی... خدایا تو که "یه زن " رو بهتر از هر کسی می شناسی. این زن پررو تر از اونه که از لطف تو ناامید بشه… تنهاش نذار که هوا بس ناجوانمردانه…پس است… خواجه نگهدار مرا...
-
بشتاب...
جمعه 4 مردادماه سال 1392 12:20
به دیدارم بشتاب این شکوفه ها به همان سرعتی که باز می شوند فرو می ریزند هستی این جهان بر پایداری شبنم می ماند بر گلبرگ ...* =================== دل نوشت 1) هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر میگیرد از ریل خارج نمی شود...** دل نوشت 2) آه از این فردای ناپیدای من. دل نوشت 3) زمانه غیر زبان قفس نمی داند بمان که «پرنزدن» حیلۀ...
-
من هم یکی از جرم های روزگارم*
دوشنبه 3 تیرماه سال 1392 15:33
تلنگر نوشت ) از محبوبترین نویسنده هایی که کارهاشون رو خوندم زنده یاد نادر ابراهیمی عزیزِ منه... این متن رو اگه نخوندین و یا حتی خوندین اینبار لطفا با دقت بخونینش... البته خیلی طولانی تر بود ... یه بخش از اون متنه... " ما آمده ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی...
-
آخرین روز بهار 92 ( بهار من گذشته شاید ... )
جمعه 31 خردادماه سال 1392 09:29
بهاری نوشت ) آخرین روز بهارت سرشار از شُرشُر از آرزوهای قشنگ... * حس نوشت بی ربط ) دل آدم چه زود خر میشه ! با یک “ دلخوشی ” با یک ” هستم ” با یک ” نترس ” با یک ” نوازش ” با یک ” آغوش ” و چه راحت خرد میشه با یک نگاه “متفاوت ” با یک حرف ” نامتعارف ” * حسین ناصری
-
ای عشق! دیگر برای نجاتِ جهانْ کفایت نمیکنی انگار...
شنبه 18 خردادماه سال 1392 18:53
حس نوشت ) من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند.** زن نوشت ) چه دلگیره وقتی دیگه حتی آدما خنجراشونو مخفی هم نمیکنن... ****** کاش نوشت ) کاش حرفی از آسمان به زبان نمی آوردی به زمین عادت کرده بودم. *** زن نوشت) بدبخت اگه ندونه خوشی هست خودشو خوشبخت میدونه... کاشکی اگه نمیشه همه خوش باشن حداقل بشه...
-
هر چه باداباد...
شنبه 18 خردادماه سال 1392 13:16
دل داده ام بر باد بر هرچه بادا باد مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد * ****** دل نوشت ) دلم گریه می خواد...با سس فریاد... ****** * زنده باد قیصر امین پور عزیز
-
باید تظاهر کنم حالم خوب است ...
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 21:21
تفسیر آزاد ) .................. در این دنیا همه چیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس . آدمیزاد می تواند اگر بخواهد کوه ها را جا به جا کند. می تواند آب ها را بخشکاند. می تواند چرخ و فلک را به هم بریزد. آدمیزاد حکایتی است. می تواند همه جور حکایتی باشد. حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت ... و حکایت پهلوانی ......
-
درد...
جمعه 27 بهمنماه سال 1391 23:51
از درد های کوچک است که آدم می نالد ، وقتی ضربه سهمگین باشد لال می شود . * پ.ن) متاسفانه دوره ای طولانی دچار ش بودم... دردایی که با نالیدن مشکلشون هیچ کم نمیشه... باید گذروندشون با تحمل زیاااااد... * چاه بابل/رضاقاسمی
-
نازنین بی قرار / از فریب روزگار / خم به ابروت نیار...
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 22:59
تفسیر آزاد ) ........................... کتاب نوشت ) میخواهم به یادِ من باشی ... اگر تو به یادِ من باشی، عین خیالم نیست که همه فراموشم کنند ... * پ.ن) چقدر این کلمه ی " تو " قداست داره وقتی منظورش به توئه.. . *کافکا در کرانه /هاروکی موراکامی
-
ای دیریافته با تو سخن میگویم...*
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 14:10
تفسیر آزاد ) ................... ........ . کتاب نوشت ) " وقتی در حالت بی پناهی یکی با مشت توی سر آدم می کوبد سه حالت پیش می آید: اول این که اگر زورت رسید در جا همان مشت را با یک پس گردنی و احتمالا دو سه تا بد و بیراه سجاف کنی و بدون نگرانی از عاقبت کار حواله اش کنی، دوم این که اگر زورت نرسید تحمل کنی یا بگذاری...
-
یه زن...
سهشنبه 19 دیماه سال 1391 23:35
یه زن وقتی احساس ت رس میکنه ، ک ه میفهمه تنه است یه زن وقتی فهمید که همه چی عوض شده و دیگه دختر کی نیست تا کسی ازش حمایت کنه... می ترسه... و میخواد مخفی شه... یه زن وقتی تنهاست یه زن وقتی ترسیده یه زن وقتی حس امنیت و پناه نداره . . . اونوقت بهتره که بره و ...
-
می نویسم ...می نویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد...
سهشنبه 14 آذرماه سال 1391 00:09
درد نوشت ) چه خوبه سینه ها شکافتنی نیست. چه خوبه هیچ کس نمی تونه بفهمه توی یه دل چه دردایی هست... چه خوبه خیلی چیزا رو شدنی نیست. چه خوبه دردای درون دل...دست آدم رو رو نمی کنه... دلتنگ نوشت ) برای تحمل روز سیاه به تو فکر می کنم برای تصاحب رویای ماه به تو فکر میکنم به تو فکر میکنم . . .* * ترانه ی زیبایی از بانو گوگوش
-
دلکم...
جمعه 3 آذرماه سال 1391 22:19
آه ، این پرنده در این قفس ِ تنگ نمی خواند ... شاملوی عزیزم
-
و اما عشق...
جمعه 19 آبانماه سال 1391 18:29
و اما عشق ... خاصیت عشق این است ! حس نوشت ) مسابقه ی ناسازگاری زمانه و سماجت من، هم چنان ادامه داره. در این ماراتن هر روز یک اتفاق تازه، سنگینی غم و فشار و روی شونه هام بیشتر می کنه و این شانه ها و قلب، چه مردانه و نجیبانه...دم نمی زنند. پ.ن) و من کودکانه ایمان دارم معجزه ی خداوند شامل حالم میشه... عاشقانه نوشت...
-
روزی با هم پرواز خواهیم کرد...
دوشنبه 8 آبانماه سال 1391 11:51
آمده ام که بمانم بال هایم را نکن روزی با هم پرواز خواهیم کرد. * پ.ن ) دلم پرواز میخواد ، بلند و طولانی ... بی بازگشت... * فریبا عرب نیا
-
بزرگداشت حضرت حافظ...
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1391 18:34
به بهوونه ی زادروز حضرت حافظ این پست رو گذاشتم ... هرچند ناقابل ... اما یادشون گرامی باد... اکثرامون از بچگی با اشعارشون آشنا شدیم؛ اما چیزی که برام خیلی مهمه و عزیزترشون میکنه در شعراشون همواره امید به آیندهای روشن رو نوید میدن . به گونهای که مخاطب با مطالعه اشعارش به نوعی لذت معنوی میرسه... روحشون شاد باد.
-
مینوشم از چشمان تو ...
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 22:26
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA حس نوشت ) وقتی کاری از دستمون بر نمیآد...تسلیم شدن آسون ترین کاره. اوجِ لاعلاجی اینه که آخرِ ماجرا ، از خودمون بپرسیم هر کاری که از دستم برمیومد رو انجام داده بودم یا نه؟ پ.ن) اینروزا سخت درگیر اینم که تمام تلاشمو انجام دادم؟ و فاصله م تا بیچارگی چقدره؟ Normal 0 false...
-
به پرواز ،شک کرده بودم
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 20:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA حس نوشت ) آدما گاهی اوقات گریه می کنن نه بخاطر اینکه ضعیف هستند بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند !!! پ.ن) بیشتر از توانم ،خیلی بیشتر تحمل کردم... تظاهر کردم به خوب بودن و قوی بودنم ... پس کاملا به خودم حق میدم..... شاملوی عزیز نوشت ) به پرواز ،شک کرده بودم...
-
من فقط عبور میکنم... از تو از خودم...
جمعه 27 مردادماه سال 1391 22:29
از گذر روزها از خیابان تنگ و دراز فاصله از هیاهوی قارقارکهای بی حوصله از تو از خودم " عبور میکنم " تنها برای آنکه اکنون را نبینم... از : پونه ندایی پ.ن) به سرعت در حال سوزوندن عمر گرانبها و گذر از مرحله ای جانفرسا هستم نمیدونم چرا اینقدر این" اکنون " طولانی و زجرآوره ... توی این مسیر من فقط یه...
-
آذرآبادگان ای سرزمین دلیران...
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 01:24
این خاک دگر باره شد از زلزله ویران! هموطن..اندوه تو زلزله ایست که قلبم را با خاک یکسان کرده... تسلیت واژه نامفهومیست برای شانه های خسته ات... رفسور بهرام عکاشه در گفتوگو با ایلنا با بیان اینکه خوشبختانه زلزله روز گذشته آذربایجان شرقی ساعت ۱۷ اتفاق افتاد، اظهار کرد: اگر این زلزله ساعت ۵ صبح رخ میداد همانند زلزله بم...
-
هم پرواز
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 23:10
یه قانونی هست که میگه تا قبل از اینکه پرواز کنی هرچقدر خواستی بترس ، فکر کن ،شک کن ، دودل شو ، پشیمون شو ... اما وقتی پریدی اگه وسط راه پشیمون شدی ، بازی رو باختی. باید پر باز کرد و بی ترس و دغدغه پرید و اوج گرفت... چه لذتی داره اگه هم پروازت پرِ پروازت باشه... براتون هم پروازی الهی و ابدی آرزو میکنم.
-
بی آشیانه م
شنبه 7 مردادماه سال 1391 11:31
بی آشیانه را شوقِ ماندن نیست سنگ بر زمین انداز من خود پریده ام... پ.ن1) پُرِ حرفم ، اما حتی توان توضیح ندارم... خودمو توی شرایطی به ناگزیر میبینم که احساس بدی بهم میده... میخوام گُم شم... میخوام نباشم...میخوام بخوابم و دیگه.... حداقل میخوام زمان سریع بگذره.... کم تحمل شدم... خدا کنه که تا بیچارگی فاصله م زیاد باشه....
-
دنیای وارونه...
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 01:10
یاد بگیر : اگه کسی بهت گفت دوستت دارم ! لزوماً به این معنی نیست ؛ که کس دیگه ای رو دوست نداره … !!! پ.ن) مخاطب خاص اول شخص مفرد .
-
رنگ شکیبایی...
شنبه 31 تیرماه سال 1391 13:19
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ما تماشاچیانی هستیم که پشت درهای بسته مانده ایم ! دیر آمدیم ! خیلی دیر ... پس به ناچار حدس میزنیم، شرط میبندیم، شک میکنیم ... و آن سوتر در صحنه بازی به گونه ای دیگر در جریان است . از :زنده یاد حسین پناهی عزیز پ.ن) خیلی بهش مبتلام... حسش میکنم... و چه تلخه... های لایت )...
-
منو دوباره خواب کن...
شنبه 24 تیرماه سال 1391 20:52
حس نوشت ) سهراب عزیز چه زیبا گفتن: "همیشه خراشی است روی صورت احساس..." پ.ن) این روزها...احساسم زخمی ست... برام دعا کنید... های لایت ) لینک داغ دانلود ترانه ی " انتخاب " با صدای زیبای شادمهر عزیزم.
-
واست بیتابم و بیخوابم... میدونی دلتنگم!
جمعه 16 تیرماه سال 1391 20:58
عقربه های ساعت، پنج و نیم صبح رو نشون میده. هیچ صدایی نمیاد، به جز صدای پر سر و صدای سکوت... اگه زندگی ام مثل آدمیزاد بود، باید با یک خواب خوب، خستگی رو از تنم بیرون کرده و تا ساعتی دیگه برای شروع روزی تازه، آماده می شدم. برای شروع روزی تازه، آماده میشم... اما تا دقایقی دیگه، خواب به چشمام میاد و روشن شدن هوا، چه...