دل است دیگر...

انگار نه انگار که این هوا قد داریم و  اینقدر جذبه !!؟

دلمان یک بغل گریه می خواهد.

دلمان می خواهد کسی زنگ بزند و بهانه ای داشته باشیم

برای ترکاندن بغض پنهان  دل گرفته مان.

دلمان مثل بچه ها مادر بچگیمان را می خواهد

که تکیه گاه روزهای سخت بود...

دلمان خیلی چیزها می خواهد که گفتنی نیست و نوشتنی نیست...

مرگ تدریجی احساس...

کاملا معتقدم تمام روابط ما در این جهان باید دوطرفه باشه...

وگرنه ناموزونیش عذابمون میده.

اگر کسی همون مقدار عشقی که ما نثارش میکنیم،

نثارمون نکرد،

و به گونه ای رفتار کرد که گویی در اغلب اوقات اهمیتی نداریم،

این میتونه نشونه ای بزرگ از این حقیقت باشه

که در زندگیمون بهش نیازی نداریم.

 تنها کسانی که واقعاً در زندگیمون به اونا نیاز داریم،

اونایی هستند که به ما احترام میذارند

و در زندگیشون به اندازه کافی خواهانمونند... همین.