دستای بزرگ و قوی تو
شونه های مردونه ت
نگاه مهربوونت
آغوش امنت
حرفای پرامیدت
همه رو کم دارم....
هیچی به اندازه ی بلاتکلیفی توی زندگی سخت نیست...
اینکه ندونی باید مقاومت کنی و تلاش کنی و بمونی....
یا اینکه باید فرار کنی...
اینکه ندونی احساسش بهت دروغه یا نه...
اینکه ندونی حرفایی که در موردش میزنن راسته یا نه...
اینکه ندونی آینده ت چطور میشه...نه آینده ی دور... همین چند روز دیگه...
اینکه ندونی دور و بریات وقتی دارن از شکستنت غصه میخورن یا شادن...
اینکه ندونی اصلا کسی رو داری که بهش تکیه کنی....
پ.ن)از این اینکه ها زیاده... بلاتکلیفی یعنی همین.