دنیای این روزای من...

مهمون حرفای دلم هستی ... واقعیت درونم رو اینجا مینویسم...برای عبور از اون کاملا آزادی... خوش اومدی رفیق.

دنیای این روزای من...

مهمون حرفای دلم هستی ... واقعیت درونم رو اینجا مینویسم...برای عبور از اون کاملا آزادی... خوش اومدی رفیق.

رنگ شکیبایی...

ما تماشاچیانی هستیم
که پشت درهای بسته مانده ایم!
دیر آمدیم!
خیلی دیر...
پس به ناچار
حدس می‌زنیم،
شرط میبندیم،
شک میکنیم ...
و آن سوتر
در صحنه
بازی به گونه ای دیگر در جریان است
.

از :زنده یاد حسین پناهی عزیز



پ.ن) خیلی بهش مبتلام... حسش میکنم... و چه تلخه...




های لایت )لینک دانلود آهنگ بسیار زیبای  " رنگ شکیبایی "با صدای زیبای

شهرام شکوهی عزیز.

این آهنگ به مناسبت سالروز در گذشت استاد خسرو شکیبایی عزیزم

(28م تیرماه )  تهیه شده ...

اگه نشنیدینش...حتما دانلودش کنین ... پیلییز...



نظرات 20 + ارسال نظر
آق امیر شیطووون :) شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ب.ظ http://49194.blogfa.com/

سلام چطوری ؟!؟!
وبت+مطالب=بیسته 20

ماه رمضون برشما مبارکــــــــــ :)
خوشحال میشم پیش منم بیایی ...
اگه اومدی خنده نشست رو لبت خیلی خوشحال میشم ..
بخند به دنیا ...
حیف نون داشت نماز میخوند
یکی از کنارش رد میشه میگه : چه آدم باخدایی.
حیف نون نمازشو ول میکنه میگه : تازه روزه هم دارم :)-

``````````````````````````````````````````````````
````````````````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$```````````````
``$`$``````````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``````$``$``$`
``$`$``$``````$$$$$$````$$$$$$````$$$$$$``````$`$`$``
$`$`$`$``````$$$$$$``````$$$$``````$$$$$$$````$$$$$``
`$$$$$``````$$$$$$$```O`$$$$$``O``$$$$$$$$`$$$$$$$``
`$$$$$$$$``$$$$$$$$$````$$$$$$````$$$$$$$$$$```$$$```
````$$````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$````$$```
````$`````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$```$`````
`````$$$$$$$$``$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$$$$$``````
``````````$$$``$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$$`````````
```````````$$$`````$$$$$$$$$$$$$$$$`````$$```````````
````````````$$````````$$$$$$$$$$```````$$````````````
`````````````$$$```````````````````````$`````````````
````اپم`````````$$````$$$$$$$$$$$``````$``````````````
````` با ``````$$$`````$$$$$$$$$$$``$```````````````
````````بهترین`````$$$`````$$$$$$$$$$````````````````
`````````مطالب طنز````$$$$$``$$$$$$$$$```````````````
``اگه دوست داشتی````````````$$$$$$$$$$``````````````
`````````````````با نام `````````$$$$$$$$$``````````````
` "بهترین مطالب طنز" ` $$$$$$$```````````````
````````````بلینک````````````` ```$$$`````````````````

سلام
ممنونم حتما...
موفق باشین.

ری را شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:14 ب.ظ

سلام. متنهای زیبایی رو انتخاب می کنید .
ماه رمضان بر شما و خانواده گرامیتون مبارک باشه.
سر نماز و هنگام افطار ما رو
هم از یاد نبرید.

سلام
نگاهتون زیباست.
ممنونم... همینطور برای شما
اگه لایق باشم حتما دعاتون میکنم.
ملتمس دعا.

رضا(نابخشوده) شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:28 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com


سلام

بله واقعا" نصایح زیبایی داره
مدتهاست که میخوام مجموعه کامل اونو براتون بفرستم
اما خیلی طولانیه
میترسم خسته بشید.

سلام رضای عزیز
اینکارو بکنین... ارزش داره... فکر نکنم خسته کننده باشه.

رضا(نابخشوده) شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:31 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

سلام

اگه همین تفاوتها نبود زندگی یکنواخت و کسل کننده میشد
مثل این میمونه که هر شب شب یلدا باشه

سلام
واقعععا... انسان واقعا موجود غیر قابل پیش بینی و عجیبه...

رضا(نابخشوده) شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

سلام

این که تعریف از خود نیست
اونو گذاشتم برای بعد که میخوام بپرسم
این سوال اون خصلتهای بارزی که هر کسی به نوعی داره
اون هم برای مواقع سخت و عبور از مشکلات.
تمام این موارد که گفتی میتونه در شرایطی به کمک آدم بیاد.

سلام
اوهوووم..
باشه پس منتظرم...
سوالای شما همیشه خاص و جالبن..
سپاس رضای عزیز.

رضا(نابخشوده) شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:50 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

سلام

این که تعریف از خود نیست
اونو گذاشتم برای بعد که میخوام بپرسم
این سوال اون خصلتهای بارزی که هر کسی به نوعی داره
اون هم برای مواقع سخت و عبور از مشکلات.
تمام این موارد که گفتی میتونه در شرایطی به کمک آدم بیاد.

سلام
مرسی از بلاگ اسکای ...

رضا(نابخشوده) شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:17 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

سلام بر شما

ممنون از آهنگی که معرفی کردی
دانلود کردم و شنیدم
زیبا بود

سلام رضا جان
خواهش میکنم
و تقدیم شما...
هر چند به پای آهنگهای قدیمی و زیبای انتخابی شما نمیرسه مهرباان...

شنگین کلک یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:11 ق.ظ http://shang.blogsky.com

درود
اما آن سوتر . بازی چگونه درجران است ؟
و مقدر بود که همه دیر برسیم ؟
ممنون از شعر زیبا ، عکس و لینک دانلود

سلام بر شنگ عزیز
واقعا چگونه است و ما چگونه تصور میکنیم و در همان خیال باقی میمونیم...
اوهووم شاید جناب شنگ عزیزم...
خواهش میکنم بزرگوار... تقدیم به شما.

باشماق یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 ق.ظ http://bashmagh.blogsky.com

شعر زیبا و پر معنایی بود پشت درب بسته ای که دیر رسیدیم و از آنورش خبری نداریم که چه می گذرد
اما به نظرم زیاد هم بی خبر نیستیم خودمون می توانیم حدس بزنیم که چه خبر هایی است
ما را هم از دعایت محروم نکن

سلام جناب امیرعلی عزیز
واقععا زیباست... نوشته های زنده یاد پناهی تامل انگیزن.
خب گاهی بیخبری ، خوش خبریه... اما دوست ندارم واسه خودم رویایی ببافم که اصلا حقیقت نداره...
حتما بزرگوار... اگه لیاقت دعا کردن واستون رو داشته باشم حتما و با کمال احترام ...

رضا(نابخشوده) یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ق.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com





رابطه بین سن و معیار ازدواج

اطلاعات زیر،‌ حاصل یک گروه محقق بر روی یک گروه میلیونی از دختران ایرانی است که در آن رابطه‌ی بین سن و معیار ازدواج مورد بررسی قرار گرفته است.

۱۸الی ۲۰سالگی : حداقل لیسانس داشته باشد، قدبلند،‌ خوش بر و رو،‌ خوش تیپ ،‌ خوشمزه !!! ،‌ پولدار، ‌دارای ماشین ( حداقل 206)،‌ ترجیحا خارج رفته.

۲۱الی ۲۴سالگی : حداقل فوق دیپلم داشته باشد، ‌قد متوسط هم اشکال ندارد ، قیافه چندان مهم نیست ، تیپ معقولانه ، بداخلاق نباشد، ‌دارای ماشین ( حداقل پراید ) ، خارج رفته ‌نرفته فرقی ندارد.

۲۵الی ۲۹سالگی : مدرک تحصیلی چندان مهم نیست ، ‌کار داشته باشد کافیست ، قدش خیلی کوتاه نباشد ( ترجیحا ) ، مهم سیرت است نه صورت!!!، آدم نباید ظاهربین باشد ،‌ دست بزن نداشته باشد همین ، ماشین نداشت اشکال ندارد ولی قول بدهد بعدا بخرد.

۳۰الی ۳۵سالگی : مدرک اصلا مهم نیست فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشد کفایت می‌کند ، کار داشته باشد ، قدش اصلا اهمیت ندارد ،‌ مهم فهم و شعور است.

۳۶الی ۴۰سالگی : کار داشته باشد کافیست،‌ فهم و شعورهم ترجیحا داشته باشد

۴۱الی ۵۰سالگی : مذکر باشد کفایت می‌کند!

۵۰الی آخر: در حال حاضر مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد .1
نو ریسپانس تو پیجینگ!!!

- در پایان به پسران محترم و عزیز توصیه می‌شود :

با توجه به بالا رفتن سن ازدواج دختران که میانگین آن نزدیک به سی سال است ، زیاد خودشان را برای ادامه‌ی تحصیل ، مشکل سربازی ، خرید منزل ، ‌ماشین ، ‌موبایل وغیره اذیت نکنند ؛ چرا که هم عجله کار شیطان است و هم طبق آمار فوق ، ‌طرف همینجوری از شما راضی است و نیازی به زحمت اضافه نمی‌باشد!!!

و من الله توفیق!

سلام

گاهی هم بر عکسه رضای عزیز هرچقدر سن میره بالا توقعات هم میره بالاتر...

من یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:08 ب.ظ http://my4divari.blogsky.com

سلام !
چقدر این حس بده وقتی داریم در مورد یه نفر گمان و خیال باطل میکنیم ، و وقتی میفهمیم که اشتباه کردیم خیلی رنج آوره

های لایت: آهنگای شهرام شکوهیم همه دلنشینه

سلام امیر عزیز
واقعا خیلی بده... ولی کاشکی زودتر بفهمیم رفیق... هرموقع جلو ضرر رو بگیریم منفعته...
آره منهم خیلی صداشونو دوست دارم.
مرسی که هستین امیر جان.

رضا(نابخشوده) یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

سلام بزرگوار

اتفاقا" امروز داشتم به همین موضوع فکر میکردم
چرا اینطوره؟
دیدم افرادی را که با بالا رفتن سنشون نه تنها
توقعاتشون پایین نمیاد بلکه بالاتر هم میره.
واقعا" اینها دارن با کی لج میکنند؟

سلام رضای عزیز
خب منطقشون غلبه میکنه به احساسشون و آینده بین میشن به قول خودشون...
با خودشون لج میکنن دقیقا...

رضا(نابخشوده) یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

سلام بر شما

بله اهنگ تو چون بودی را گذاشتم
قبلا" هم یکی از زیباترین اهنگهاش به نام فریب را گذاشته بودم
بزودی هم آهنگ بهونه را میذارم
کلا" من صداشو خیلی دوست دارم
نه آهنگ زیاد خونده
اتفاقا" اهنگهاش هم خیلی خاطره انگیزه
چون توسط دیگران هم بازخوانی شده
اگه میل داشته باشی میتونم مجموعه کامل اهنکهاش را برات بفرستم.

سلام
من دو تا کاست قدیمی ازشون شنیدم مال مادرم بود... دوستشون دارم..
جدی دارین؟ آررره حتما میخوام... اما با ایمیل خیلی زحمتتون میشه ... وقتتون گرفته میشه...
ممنونم ازتون.

رضا(نابخشوده) یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com


سلام

من که فکر نمیکنم این اسمش منطق باشه
اتفاقا" بر عکس وقتی سن بالا میره باید عاقل تر و پخته تر باشیم
نه اینکه هنوز هم در همون حال و هوای جوانی قرار بگیریم.

سلام
درست میفرمایین...
اما متاسفانه توقعشون بالا میره و در ضمن خیلی هم بد اخلاق میشن...

رضا(نابخشوده) دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ق.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

سلام
براتون فرستادم
میتونید میلتون را چک کنید
اگه باز هم آهنگی از خواننده ای خواستید بگید تا براتون بفرستم.

یه سیب کال دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:09 ق.ظ http://www.1sib.blogsky.com

یه وقتایی آخر قصه دروغه ...

مرسی زیبا بود..

سلام
و چه تلخه... که اینقدر دیر بفهمیم...
زیبا خوندین یه سیب عزیز...

رضا(نابخشوده) دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ق.ظ


اندر وصف گرانی مرغ :

مرغ ،آهنگ جدایی ساز کرد
ناگهان از سفره ام پرواز کرد
از فراقش قلب بشقابم شکست
قاشق و چنگال من در غم نشست
دید او فیش حقوقم را مگر؟
کاین چنین از پیش من بگرفت پر
مرغکم رفتی تو از پیشم چرا
کردی از پیش خودت کیشم چرا
من به تو خیلی ارادت داشتم
حشر و نشری با کبابت داشتم
خاطراتت مانده در کنج اجاق
سوخت قلب دیگ تفلون از فراق
ران و بال و سینه ات یادش بخیر
قلب چون آیینه ات یادش بخیر
با سس قرمز چه زیبا می شدی
خوب و دلچسب و دلارا می شدی
ای فدای ژامبون رنگین تو
سوپ های داغ و آن ته چین تو
ناز کم کن پیش ماها هم بیا
لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا
دستمان از گوشت دور است ای نگار
پس تو دیگر اشکمان را در نیار
زندگی بی تو جهنم می شود
سکته ،اسبابش فراهم می شود
ای فدای قُد قُدایت باز گرد
این دل و جانم فدایت باز گرد
بی تو باور کن که مردن بهتر است
از جهان تشریف بردن بهتر است
از خر شیطان بیا پایین عزیز
عشوه کم کن ،زهر در جامم مریز
تازگی از دیگران دل می بری
هرکه بامش بیش ،با او می پری
در نبودِ هیکل زیبای تو
دلخوشم با سنگدان و پای تو
پس چه شد آن بال های خوشگلت
لک زده است این دل برای شنسلت
ذهن یخچالم پُر است از یاد تو
بازگرد ای خوشگل تو دلبرو
تخم خود را لا اقل از ما نگیر
تا که با خاگینه اش گردیم سیر

رضا(نابخشوده) دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com


سلام

خواهش میکنم
کاری نکردم
اگه موزیک خاصی مد نظرت بود حتما" بگو
سعی میکنم پیدا کنم
البته لالایی را پیدا کردم
اما سایت اشکال داشت و امکان دانلود نبود

رضا(نابخشوده) سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:28 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

مهربان "خدای" من؛ سلام...
منم؛ بنده ات... عزیز درگاهت... محبوب "تو"...

خوب می دانی که این روزها چقدر دلتنگ و خسته ام ...

دلتنگِ همه چیز... "تو" ، "او" و حتی خودم....

خسته ام.....................از خودم، خودم و خودم....

معبودا؛

چه کسی جز "تو" صدای دلتنگی هایم را می شنود و خستگی هایم را می بیند؟!

چه کسی جز "تو" دل می سوزاند برای لحظه لحظه های تنهایی ام...

که من با "تو" که باشم از عالمی بی نیازم... "نیاز" در نبودن "تو" به وجود می آید... در نداشتن "تو".... در حس نکردن "تو"..

معبودا...

خستگی هایم را می بینی و هیچ نمی گویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شاید دوست داری هر روز خسته تر به درگاهت بیایم و "تو" نظاره کنی وجود خاکی خسته ام را ...

و در عوض بال و پر بگیرد روح بی تابم در جوار محبت هایت، نوازش هایت و لطف بی حدت...

معبودا...

بی قراری ها و دلتنگی هایم را می بینی و هیچ نمی گویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!! می دانم که می خواهی بفهمم این دنیا ارزش "دلبستن" ندارد..

که هر که به غیر "تو" دل بست ، دلتنگ ترین خواهد بود...

که "تو" برای هرکَس کفایت می کنی...

که وقتی به "تو" دل بسته باشم؛ نه غمگینم و نه خسته... نه دلتنگ و نه بال و پر شکسته...

که "تو" قوّت بال منی، که "تو" نغمه ی شادی بخشِ حال منی، که "تو" پناه خستگی های منی، که "تو" قرار دلِ دلتنگ منی...

معبودا...

اشکهایم را می بینی؟!!! برای "تو" دلتنگم... بیقراری هایم برای "تو"ست...

با "تو" حرف می زنم، برایت می گریم، کودکی می کنم ، خواسته هایم را به زور می طلبم و "تو" با صبوری و محبت مرا نظاره می کنی و لبخند می زنی به رویم...

با لبخند "تو" دل می کَنم از همه ی غمها، از همه ی شیطنت ها و کودکی ها، از همه ی "دلبستگی ها"...........................

لبخند "تو" ؛ جان دوباره ی من است... لبخند "تو" معجزه ی رهایی بخش همه ی خستگی ها و دلتنگی هاست...



"من و یک لحظه جدایی؛ نتوانم، نتوانم...

بی "تو" من زنده نمانم...."

رضا(نابخشوده) چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ب.ظ http://na-bakhshoode,blogfa.com

پیرمردی ضعیف و رنجور تصمیم گرفت با پسر و عروس و نوه ی چهارساله اش زندگی کند.دستان پیرمرد میلرزید،چشمانش تار شده بودو گام هایش مردد و لرزان بود.
اعضای خانواده هر شب برای خوردن شام دور هم جمع میشدند،اما دستان لرزان پدربزرگ و ضعف چشمانش خوردن غذا را تقریبا برایش مشکل می ساخت. نخود فرنگی ها از توی قاشقش قل می خوردند و روی زمین می ریختند، یا وقتی لیوان را می گرفت غالبا شیر از داخل آن به روی رومیزی می ریخت.پسر و عروسش از آن همه ریخت و پاش کلافه شدند.
پسر گفت: ” باید فکری برای پدربزرگ کرد.به قدر کافی ریختن شیر و غذا خوردن پر سر و صدا و ریختن غذا بر روی زمین را تحمل کرده ام.‌” پس زن و شوهر برای پیرمرد، در گوشه ای از اتاق میز کوچکی قرار دادند.در آنجا پیرمرد به تنهایی غذایش را میخورد،در حالی که سایر اعضای خانواده سر میز از غذایشان لذت میبردند و از آنجا که پیرمرد یکی دو ظرف راشکسته بود حالا درکاسه ای چوبی به او غذا میدادند.
گهگاه آنها چشمشان به پیرمرد می افتاد و آن وقت متوجه می شدند هم چنان که در تنهایی غذایش را می خورد چشمانش پر از اشکاست.اما تنها چیزی که این پسر و عروس به زبان می آوردند تذکرهای تند و گزنده ای بود که موقع افتادن چنگال یا ریختن غذا به او میدادند.
اما کودک چهارساله اشان در سکوت شاهد تمام آن رفتارها بود.یک شب قبل از شام مرد جوان پسرش را سرگرم بازی با تکه های چوبی دید که روی زمین ریخته بود.با مهربانی از او پرسید: ” پسرم ، داری چی میسازی ؟‌” پسرک هم با ملایمت جواب داد : ” یک کاسه چوبی کوچک ، تا وقتی بزرگ شدم با اون به تو و مامان غذا بدهم.” وبعد لبخندی زد و به کارش ادامه داد.
این سخن کودک آن چنان پدر و مادرش را تکان داد که زبانشان بند آمد و سپس اشک از چشمانشان جاری شد. آن شب مرد جوان دست پدر را گرفت و با مهربانی او را به سمت میز شام برد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد